دورهمی

ساخت وبلاگ
تصمیم گرفتم بودم دیگر با جمع بچه محل های قدیمی کاری نداشته باشم و رابطه ام را با آنها قطع کنم. اما پنجشنبه که یکی از آنها زنگ زد و من را برای یک مهمانی ناهار دعوت کرد، دلم نیامد جواب منفی بدهم. یکی از انگیزه هایم هم البته این بود که لاغر شدنم را به رخ این مردهای متأهل چاقالو بکشم. به هر حال، نهایت تفریحشان کباب درست کردن بود و کمی هم نقل خاطره، غیبت و جوکهای زیر نافی. در مسیر برگشت هم با یکی دو نفرشان همدم بودم و سرکوفت می زدند که چرا از استعدادها و فرصتهای زندگی ات استفاده نمی کنی و ممکن است دیگر شود و از این حرف ها.

واقعا اگر به جای این مهمانی در خانه می نشستم و نقاشی ام را می کشیدم، بیشتر خوش می گذشت. اما به هر حال دیدن این دوستان قدیمی فایده های کمی هم داشت. یک جورهایی یادآوری این بود که چرا من مسیر زندگی ام را از آنها جدا کردم. دیدن این که آنها چه آدمهای متوسط و خسته کننده ای شده اند، خودش به من یادآوری کرد که باید در راه جدیدی که انتخاب کرده ام، ثابت قدم باشم و برای رسیدن به هدف های بزرگم، قید ازدواج و رفاقت های بیهوده گذشته را بزنم.


برچسب‌ها: زندگی, دوستی, ازدواج

+ نوشته شده در  شنبه یکم آبان ۱۳۹۵ساعت 11:3  توسط بی نقاب  | 

نویسنده : بازدید : 1 تاريخ : شنبه 10 تير 1396 ساعت: 11:28

برچسب‌ها :

متون جالب...
ما را در سایت متون جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس motoon بازدید : 174 تاريخ : شنبه 10 تير 1396 ساعت: 11:30