به شوهرم گفتم ازت بدم میاد، چطور از دلش در بیارم ؟

ساخت وبلاگ

سلام

منو شوهرم یک سال و چند ماهه که عقد کردیم و توی این مدت رفتارهایی از شوهرم دیدم به اشکال مختلف که باعث ناراحتی و دلخوری من شده و در بعضی مواقع بهش گفتم دلیلش این بود که ازت ناراحت شدم و هر بار خیلی واضح همون جا بهش گفتم سعی کرده رفعش کنه ولی بعضی از مسائل رو حالا غرورم یا هر چیز دیگه جلوگیری کرده از بیانش که گوشه ی ذهنم باقی مونده و سعی کردم ناراحتی مو از این موضوعا زیاد بروز ندم .

ولی همیشه توی ذهنم هست و با کوچکترین چیزی به یادم میاد و باعث دلسردیم از شوهرم میشه که اگه بخوام کلی بگم بی احساسی شوهرم هست که در طول روز بهم محبت نمیکنه و اگه منم برم پیشش و محبت کنم واکنشی نمی بینم و فقط موقع خواب  میاد سمتم... و مسئله ی دیگه که خیلی ازارم میده چشماشه که زیاد این ور و اون ور میچرخه و خانما رو دید میزنه و تا بحال بهش درباره ی این موضوع هیچی نگفتم چون میترسم بدتر بشه و فقط خودخوری کردم.

اینا یه مقدمه چینی بود واسه گفتن ماجرایی که به تازگی اتفاق افتاد و این بود که ما بیرون بودیم و همه چیز خوب بود و اخر شب که اومدیم خونه  و حالا اتفاقاتی که افتاد حاکی از بی توجهی شوهرم بود و منم خوابم نمی اومد و چن بار خواستم به شوخی قهر کنم که اونم انگار نه انگار توجه نکرد و انگار یه جورایی کلافه بودم و اونم با بی تفاوتی دراز کشیدن و خودشو زدن به خواب بیشتر کلافم میکرد واسه همین حرفی زدم که به نظر خودمم جالب نبود .

گفتم ازت بدم میاد و اینا اخه بی توقعیم شده بود تا اینکه اون اومد واسه منت کشی ولی خیلی دیر و اونجا بود که بهم گفت روانی و حرفایی که شوخیشم قشنگ نبود ولی انگار اون جدی بود میگفت بیرون حالت خوب بود و عاشقم بودی ولی الان یهو بی دلیل بدون اینکه کاری کنم میگی ازت بدم میاد و با این حرفت دلسردم کردی دلیل این کارت چی بود یهویی اینطوری شدی گفتم بی احساسی و روزای قبلو مثال زدم و بعد از کمی حرف زدن اروم شدم و حتی خواستم از دلش در بیارم اون حرفی رو که زدم ...

ولی اینطوری شد که حالا بدهکار شدم اون میگه تعادل روانی ندارم ... نمیدونم چی بهش بگم که بفهمه مشکل از تعادل روانی من نیست مشکل اینه که وقتی توی طول روز بی توجهه بهم و حتی محبتای منم بی جواب میمونه فقط دلم به شبا خوشه که اونم اگه بی توجهی کنه کلافه میشم .

غرورم اجازه نداد بگم مگه نمیگن زن نازه و مرد نیاز خب همینه که اگه برعکس بشه زن و مرد بهم میریزن... البته خودمم از رفتار دیشبم پشیمونم و نمیدونم چی بهش بگم و چطور بهش بفهمونم که بی دلیل نبوده و من مشکل روانی ندارم که یهویی از این رو به اون رو بشم مشکل چیز دیگس نمیدونم والا فقط اینو میدونم اگه کلی بگم نمیفهمه و فقط باید واسش مثال واضح و روشن بزنم تا درک کنه .

موضوعات مرتبط: مشورت در شوهرداری ,

مطالب مرتبط


متون جالب...
ما را در سایت متون جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس motoon بازدید : 179 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 5:47