مپرس حال مرا، روزگار یارم نیست
جهنمی شدهام، هیچکس کنارم نیست
نهال بودم و در حسرت بهار؛ ولی
درخت میشوم و شوق برگوبارم نیست!
به این نتیجه رسیدم که سجدهکردن من
بهجز مبارزه با آفریدگارم نیست
مرا ز عشق نگویید، عشق گمشدهایست
که هرچه هست ندارم، که هرچه دارم نیست
شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید
برویَد آن گل سرخی که بر مزارم نیست
فاضل نظری
نویسنده : بازدید : 1 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 2:51 متون جالب...
ما را در سایت متون جالب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : عباس motoon بازدید : 213 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 2:57